-
به یاد پدری مهربان
شنبه 21 دیماه سال 1392 13:35
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل تیشهای بود که شد باعث ویرانی من یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من مه گردون ادب بودی و در خاک شدی خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من از ندانستن من، دزد قضا آگه بود چو تو را برد، بخندید به نادانی من آن که در زیر زمین، داد سر و سامانت کاش میخورد غم...
-
دلیل اینکه آرومم
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1391 08:26
دلیل اینکه آرومم ، امید لمس دستاته همین لبخند پنهانی کنار لحن گیراته دلیل اینکه تنهایی ، همین دستای تنهامه همین دنیای تاریکم ، همین تردید چشمامه شبیه حس پژمردن ، دچار شک و بی رنگی من آرومم ، تو تنهایی ، حقیقت داره دلتنگی هنوزم میشه عاشق شد ، هنوزم حال من خوبه ببین دنیا پر از رنگه ، هنوزم عشق محبوبه تو دلگیری نمی دونی...
-
منو هرگز نبخش
جمعه 19 خردادماه سال 1391 19:10
لحظه سخت رفتنت هیچی تو قلب من نبود نگاه آخرین تو ، شعر جنونم و سرود از التهاب بی کسی ، پناه آوردم به جنون زندگی زندونه وبس , وقتی نباشه همزبون خواستم فراموشت کنم اما خیالت نمی ذاشت به غیر دیونه شدن راهی جلو پام نمی ذاشت منو هرگز نبخش ای مهربونم همیشه بد بودم اینو خوب می دونم بهتر نشناسی منو منی که با تو بد بودم تنها...
-
زندگی خوب
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1391 13:43
فهمــیده ام که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک "زندگی خوب"حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند
-
بی قراری
سهشنبه 9 اسفندماه سال 1390 16:51
به روزم نیفتی به این بی قراری نبینم تو چشمات یه وقت غصه داری به روزم نیفتی به حالی که دارم نیاد روزگاری که تنهات بذارم * دعا کن همیشه کنار تو باشم فقط لحظه مرگ از این عشق جداشم
-
دل زاری که من دارم
دوشنبه 6 دیماه سال 1389 14:38
نداند رسم یاری بی وفا یاری که من دارم به آزار دلم کوشد دلآزاری که من دارم و گر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری دلازاری دگر جوید دل زاری که من دارم به خاک من نیفتد سایه سرو بلند او ببین کوتاهی بخت نگونساری که من دارم گهی خاری کشم از پا گهی دستی زنم بر سر بکوی دلفریبان این بود کاری کهمن دارم دل رنجور من از سینه هر...
-
دلم پیش تو جامونده
پنجشنبه 28 مردادماه سال 1389 14:16
دلم پیش تو جامونده می خوامت بینهایت من می خوامت دنیا تا دنیاست ازاینجا تا قیامت من نمی خوام جز تو چیزی من توای یاقوت الماسم برای قلب غمگینم تو بودی عشق واحساسم تورفتی و من تنها چه بی تو سرد وخاموشم نکردم من فراموشت چرا کردی فراموشم از اون وقتی که رفتی تو توچشمام گریه مهمونه پرم از بوی دلتنگی همه دنیا یه زندونه از اون...
-
بهر من نامه بده
یکشنبه 17 مردادماه سال 1389 16:37
آنچنان منتظرم آنچنان منتظرنامه ای از سوی توام که اگر نامه رسان گرگ بیابان باشد دشمن جان باشد قدمش می بوسم تا که دلباخته بره شود بهترین عاشق این دره شود واگر در نامه بنویسی چیزی همه احساس تورا در همان صفحه بی حرف وکلام موبه موخواهم خواند به رهت خواهم ماند نامه ات خواهم خواند بهر من نامه بده بهر من نامه بده
-
ای عاشقان
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1385 17:36
بای عاشقان ای عاشقان گلایه دارم از جهان نامردمی از هر کران آتش به دلها می زند همچون زمین وآسمان ستاره های خون چکان ، سنگ مصیبت هر زمان برسینه ما می زند آتش به دلها می زند آتش به دلها می زند دنیا به کام اهل ناز، ما بیدلان اهل نیاز این قلب خونین باغ ما، داغ شقایق داغ ما ما خسته ازرنگ وریا، با درد هرداغ آشنا این اسمان را...
-
دنیا
شنبه 5 اسفندماه سال 1385 22:43
من دیگه خسته شدم بس که چشام بارونیه پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه من دیگه بسه برام تحمل این همه غم بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد وکم وقتی فایده ای نداره غصه خوردن واسه چی؟ واسه عشقای توخالی ساده مردن واسه چی؟ نمی خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم نمی خوام دربه در پیچ وخم این جاده شم واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم یا یه...
-
اولین طلوع
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 21:27
پس از آن غروب رفتن، اولین طلوع من باش من رسیدم رو به آخر، تو بیا شروع من باش شب و از قصه جدا کن، چکه کن رو باور من خط بکش رو جای پای گریه های آخر من اسمت وببخش ولم کن، بی توخالیه نفسهام قد بکش رو باور من، زیر سایه بون دستهام خواب سبز رازقی باش عاشق همیشگی باش خسته ام از تلخی شب، تو طلوع زندگی باش من پر از حرف سکوتم،...
-
آخرین تلاش
دوشنبه 13 آذرماه سال 1385 17:08
این آخرین تلاشمه ، واسه بدست آوردنت باور کن این قلب و نرو این التماس آخره چقدر می خوای تو بشکنی ، غرور این شکسته رو هرچی می خوای بگی بگو اما نگو بهم برو این دلو عاشقش نکن ، اگه منو دوست نداری راحت بگو اگه می خوای، قلب منو جا بذاری دلم پر از شکایته، اما صدام در نمی آید می ترسم از دستم بری، کاری ازم بر نمیآد نرو، نذارکه...
-
عاشق نبودی تو
یکشنبه 5 آذرماه سال 1385 18:58
عاشق نبودی تو من عاشقت بودم در قبله گاه عشق بودی تو معبودم آرام آسوده ، در خواب خوش بودی یک لحظه من بی تو ، هرگز نیاسودم من با نفسهایم نام تو را خواندم کاش ای هوسبازم با تو نمی ماندم روزی که می گفتی من با تو می مانم روزی که دانستی من بی تومیمیرم روزی که با عشقت بستی به زنجیرم بازنده من بودم این بوده تقدیرم خوش باوری...
-
خزان
یکشنبه 9 مهرماه سال 1385 21:09
دلم خون شد از این افسرده پاییز از این افسرده پاییز غم انگیز غروبی سخت محنت بار دارد همه درد است وبادل کار دارد شرنگ افزای رنج زندگانی ست غم او چون غم من جاودانی ست شرابش ریخته، جامش شکسته گل وگلزار را چین بر جبین است نگاه گل نگاه واپسین است پرستو های وحشی بال در بال امید مبهمی را کرده دنبال .... نهیب تند بادی وحشت...
-
ایناهاش
سهشنبه 27 تیرماه سال 1385 22:10
تو یه قلب پاک می خواستی ایناهاش عاشق وهلاک می خواستی ایناهاش مگه نه، اونکه میون عاشقات تو یه سینه چاک می خواستی ایناهاش آره اون عاشق دیوونه منم اونیکه قدر تو میدونه منم بخدا اونکه یه لحظه یه نفس بی خیال تو نمی مونه منم تو بگو فقط بگو چی کار کنم چه جوری قلب تو رو شکار کنم اگه عشق تازه ای دلم می خواد همه زندگیمو قمار...
-
دوست
سهشنبه 6 تیرماه سال 1385 22:22
بهترین دوست اون دوستیه که بتونی باهاش روی یک سکو ساکت بشینی و چیزی نگی و وقتی ازش دور میشی حس کنی بهترین گفتگوی عمرت رو داشتی *احرار*
-
گلایه
جمعه 26 خردادماه سال 1385 11:24
نمی خوام بهت بگم دوسست دارم آخه خیلی واسه عشق تو کمه به تموم کارای روی زمین پل زدن به چشم تو مقدمه واسه مستی یه عمرم یه نفس بودن کنار تو برام بسه نمی خوام نگامو از تو بگیرم نکنه که گم بشی تو سایه ها حتی درد و دل برات نمی کنم تا دلت نگیره از گلایه هام آسمون با بارونآی دیشبش چکیده تو آبی چشمای تو اگه تو تو زندونم...
-
مجنون
شنبه 13 خردادماه سال 1385 22:07
-
سراب
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1385 23:16
حا لا که دنیا سراب آرزوست وای اگه دل تک وتنها بمونه توی جاده های عشق وزندگی کاروان بره، آدم جا بمونه توی بازاری که دارا وندار سکه شون قلب و ارزش نداره زندگی بجز خیال وخوابی نیست که با هیچکس سر سازش نداره بیا تا به زندگی معنا بدیم واسه هم یار قسم خورده باشیم باحریفی مثل بازیگر چرخ بازی زندگی رو برده باشیم
-
غربت
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1385 16:20
دارم امید که روزی، بر جانان بروم گریه را ترک کنم شاد وغزل خوان بروم از سر شوق چنان منتظر آن روزم که به لبخند و با دیده گریان بروم یوسف گمشده در چاه غریبستانم بار الها ممدی کن ، تا به کنعان بروم شمع عمرم پیش از آنی که به پایان برسد همچو پروانه به دیدار عزیزان بروم
-
هوای تو
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1385 08:41
-
خویشتن
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1385 23:09
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست عالمی داریم در کنج ملال خویشتن سایهی دولت همه ارزانی نودولتان من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن
-
اشک
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1385 12:26
-
با هم
یکشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1385 21:44
بد نیست اگر کمی به هم فکر کنیم در بحبوحه خنده به غم فکر کنیم بد نیست اگرخانه ما سیمانی است به خشت و گل و نفوذ نم فکر کنیم هر وقت زیادمان دلی میشکند بد نیست که یک لحظه به کم فکر کنیم من عاشق و تو هر که در این عصر غریب بد نیست اگر کمی به هم فکر کنیم
-
یا محمد (ص)
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1385 10:43
میلاد با سعادت پیامبر اعظم محمد مصطفی بر همه مسلمین جهان مبارک
-
بانو
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 18:11
-
خبرم کن
شنبه 6 اسفندماه سال 1384 19:44
یارب زسرلطف وکرامت نظرم کن من شاخه بی برگ وبرم بارورم کن یارب بنشان بر دل من نور حقیقت وز ظلمت جهلم برهان سحرم کن دانم که تو سلطان جهانی و خدایا هر لحظه که غافل شوم از تو خبرم کن
-
یادم باشد
جمعه 2 دیماه سال 1384 10:00
یادم باشد فردا را ، جلو بیندازم وساعتم را کوک کنم روی چه وقت! فردا باران بگیرد بیاید تا نزدیکی های عصر وبرگردد یادم باشد اگر آهسته گام بردارم دیرتر شب می شود وآفتابگردانها چنددقیقه دیرتر لال می شوند چیزهای دیگر هم یادم باشد یادم باشد یادم باشد یادم باشد دوستت دارم
-
حضور
دوشنبه 21 آذرماه سال 1384 12:37
وقتی بیای حضور تو، صدای بارون توشباست فصل دوباره دیدنت، رهایی پرنده هاست در به دری تو جاده ها، پر از به تو رسیدنه حتی تو قلب پاییزم ، فصل شکفتن منه تو رگ سبز لحظه ها، غمزه شقایق جاریه پر ازحضور عطر تو ، هوای بی قراریه رو صدای سرخ گل ، سکوت خیس شبنمه پشت غبار شیشه ها ، بارون سبز نم نمه یه روز می یای مثه نسیم ، از اون...
-
فردا
شنبه 5 آذرماه سال 1384 00:51
تو اوج نا امیدی ، یه روز که خسته بودم کنج اتاق خوابم،تنها نشسته بودم از توی قاب آینه یکی منو صدا زد تصویری از خودم بود ،تو چشم من نگاه کرد گفتش خدا بزرگه ،بخته دوباره با تو دیروزگذشته امروز،روز از نو روزی از نو تو باغچه دل من،هزار تا غنچه وا شد دل تکیده من،از غصه ها رها شد درای بسته وا شد،دیدم تو باغ خونه به شوق لاله...